تفسیر قرآن کریم ... | درجات پیامبر اکرم (ص) ... | حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه ... | هشدار جدی به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی ... | شهید حاج قاسم سلیمانی: پارچه سفیدی خریدم و ...
- جمعه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۵۲ ب.ظ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة
فضیلت و خواص سوره بروج
هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که مکی و 22 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره بروج را قرائت کند ده برابر روزهای جمعه و روزهای عرفه ای که او درک کرده است به او پاداش داده می شود.(1)
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره بروج را در نمازهای واجب خود بخواند در محشر و موقف هایی که در پیش خواهد داشت همراه با پیامبران و رسولان و صالحان خواهد بود زیرا سوره بروج سوره پیامبران است.(2)
رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم بر قرائت این سوره در نمازهای مختلف روزانه سفارش می فرمودند.(3)
آثار و برکات سوره
1) برطرف کننده ترس و سختی از انسان
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: قرائت سوره بروج انسان را از ترساننده ها و سختی ها نجات می بخشد.(4)
2) به راحتی کودک را از شیر جدا کنید
امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر را از او بگیرند این سوره را بر او بخوانند. این دو ره برای او آسان خواهد شد و هر کس هنگام خواب این سوره را بخواند تا صبح در امان خدا خواهد بود.(5)
3) برای رفع مسمومیت
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره بروج را بر آب بخواند و به کسی که سم خورده است بنوشاند سم به او آسیبی نمی رساند. (6)
__________________
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج10، ص310
(2) ثواب الاعمال، ص122
(3) بحارالانوار، ج89، ص321
(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص621
(5) همان
(6) مکارم الاخلاق، ص365
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»
منبع (ادامه ...):
http://quran.anhar.ir/fazilat-316.htm
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴ - تفسیر نور:
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده نگویید؛ بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمیفهمید.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:
در جنگ بدر، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند که شش نفر آنها از مهاجران و هشت نفر از انصار بودند.
برخی از مردم میگفتند: فلانی مُرد. این آیه نازل شد و آنان را از این تفکّر نهی کرد.
شهدا، نهتنها نامشان یا آثار کارهایشان زنده و باقی است، بلکه یک زندگی واقعی برزخی دارند؛ زندگیای که در آن رزق و شادی و بشارت است، زندگی در جوار رحمت خدا که در آن حزن و ترس وجود ندارد.
مشخّصات این زندگی، در تفسیر سورۀ آل عمران «آل عمران، ۱۶۸-۱۷۰» خواهد آمد. إنشاءاللّه.
شهادت در راه خدا، شامل کشته شدن در میدان نبرد، ترور و سوءقصد دشمنان، کشتهشدن مؤمنان در دفاع از جان و ناموس و مال، در هر مکان و زمان میشود.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۴:
۱. نگرشهای محدود مادّی را باید با ایمان به خدا و گفتههای او تکمیل و تصحیح کرد. «لا تَقُولُوا»
۲. تکالیف سخت، نیاز به پشتوانۀ اعتقادی و جبران خسارتها دارد. آری، کسی که بداند زنده است، به شهادت رو میکند. «لا تَقُولُوا» «أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ»
۳. شهادت، زمانی ارزش دارد که در راه خدا باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
۴. پیکار در راه دین، از ارزشهای والا در پیشگاه خداوند است. «یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
۵. روح، بعد از مرگ باقی است؛ هر چند جسم و بدن متلاشی شود. «أَحْیاءٌ»
۶. سرچشمۀ بسیاری از تحلیلها، ناآگاهی از واقعیّات است. «لا تَقُولُوا»، «لا تَشْعُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵ - تفسیر نور:
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش میکنیم و صابران (در این حوادث و بلاها را) بشارت بده.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:
خداوند متعال، همۀ انسانها را آزمایش میکند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست.
تمام جهان، صحنۀ آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار میگیرند.
باید بدانیم که آزمایشهای خداوند برای رفع ابهام نیست، بلکه برای شکوفایی استعدادها و پرورش انسانها است.
وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرۀ اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدانهای نبرد، از جملۀ امتحانات است.
برای پیروزی در آزمایشِ خوف از دشمن، نیاز به توکّل و یاد خداست و برای مبارزه با کمبودها، نیاز به صبر است که در دو آیه قبل «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» راه را نشان داده است.
لازم نیست همۀ مردم با همۀ مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است:
الف: هر کس با چیزی آزمایش شود؛
ب: فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد؛
ج: ممکن است آزمایش فردی، وسیلۀ آزمایش دیگران نیز باشد.
گاهی کم شدن مال و محصولات یا پیدا شدن خوف و ترس و سایر مشکلات، به خاطر آزمایش الهی است؛ ولی در بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسانهاست.
انسانها گاهی مرتکب بعضی گناهان میشوند که خداوند آنها را به برخی گرفتاریها مبتلا میکند. حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: «ان الله یبتلی عباده عند الاعمال السیئة بنقص الثمرات و حبس البرکات و اغلاق خزائن الخیرات لیتوب تائب و یتذکر متذکر» «نهجالبلاغه، خطبۀ ۱۴۳» همانا خداوند، بندگان خود را به خاطر اعمال فاسدشان، به کمبود محصول و حبس برکت و بستهشدن منابع خیر، گرفتار میکند تا شاید متذکّر شوند و توبه نمایند.
البتّه همین تنبّه نیز آزمایش است؛ همانگونه که بر اثر ایمان نعمتی میدهد که وسیلۀ آزمایشی است «لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» «جن، ۱۶» همانا آبی گوارا به آنان نوشاندیم تا ایشان را آزمایش کنیم.
عنایتهای خداوند به صابران:
خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله:
۱. محبّت «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» «آل عمران، ۱۴۶»
۲. نصرت «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» «بقره، ۱۵۳»
۳. بهشت «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» «فرقان، ۷۵»
۴. پاداش بی حساب «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «زمر، ۱۰»
۵. بشارت «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
راه پیروزی در آزمایشهای الهی چند چیز است:
الف: صبر و مقاومت؛
ب: توجّه به گذرابودن حوادث و مشکلات؛
ج: توجّه به تاریخ گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذاردهاند؛
د: توجّه به اینکه همۀ مشکلات ما در منظر و دید خداست و همه چیز حساب دارد.
امام حسین علیهالسّلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله» این حادثه سخت، چون خدا میبیند برایم آسان مینماید. «بحار، ج ۴۵، ص ۴۶»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۵:
۱. آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ»
۲. ناگواری ها، سبب مقاومت و رشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، رهد، تقوا،حلم و ایثار، در سایۀ برخورد با تنگدستیها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
۳. مورد بشارت، در آیه بیان نشده است تا شامل انواع بشارتهای الهی باشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶ - تفسیر نور:
«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» (صابران) کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنها رسد، میگویند: ما از آنِ خدا هستیم و بهسوی او باز میگردیم.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:
صابران، بهجای خودباختگی و پناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه میبرند.
زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شدائد و سختیهای آن نیز نشانۀ بیمهری خداوند نیست.
ناگواریها برای آن است که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریعتر حرکت کنیم، بنابراین در تلخیها نیز شیرینی است.زیرا شکوفاشدن استعدادها و کامیابی از پاداشهای الهی را بهدنبال دارد؛ مصیبتهایی که از طرف اوست، تصرّف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است.
اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بندهای بوده که قبلًا هیچ نبوده «لَمْ یَکُ شَیْئاً»«مریم، ۶۷» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» «انسان،۱» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات، و از نبات به حیوان و از مرتبۀ حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است.
همانگونه که ما دانۀ گندم را زیر فشار، آرد میکنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان میکنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم. شعار صابران «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است.
در حدیث میخوانیم: هر گاه با مصیبتی مواجه شدید، جملۀ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»را بگویید. «درّ المنثور، ج ۱، ص ۳۷۷»
آثار گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ها:
گفتن «إِنَّا لِلَّهِ» و یاد خدا به هنگام ناگواری ها، آثار فراوان دارد:
الف: انسان را از کلام کفرآمیز و شکایت باز میدارد؛
ب: موجب تسلیت و دلداری و تلقین به انسان است؛
ج: مانع وسوسههای شیطانی است؛
د: اظهار عقاید حق است؛
ه: برای دیگران درس و الگو شدن است.
مردم در برابر مشکلات و مصائب چند دسته هستند:
الف: گروهی جیغ و داد میکنند «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «معارج، ۲۰»؛
ب: گروهی بردبار و صبور هستند «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛
ج: گروهی علاوهبر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» «فقره آخر زیارت عاشورا»؛
این برخوردها، نشانۀ معرفت هر کس نسبت به فلسفۀ مصائب و سختی هاست. همانگونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بیتابی میکند و نوجوان تحمّل میکند، ولی بزرگسال پول میدهد تا پیاز خریده و بخورد.
پیام سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۶:
ریشۀ صبر، ایمان به خداوند، معاد و امید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ» «قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمتهایی است و همانها هدایتیافتگان هستند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:
کلمه «صَلَواتٌ» از واژۀ «صلو» به معنی ورود در نعمت و رحمت است.
بر خلاف واژۀ «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی ناراً حامِیَةً» «غاشیه، ۴»
خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده اند، خود درود و صلوات میفرستد «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی دربارۀ مؤمنان مرفّه که زکات اموالشان را میپردازند، دستور میدهد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله درود بفرستد. «صَلِّ عَلَیْهِمْ» «توبه، ۱۰۳»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۷:
۱. خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود میکند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ»
۲. تشویق صابران از طرف خداوند، به ما میآموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت و احترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
۳. تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمۀ تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
۴. هدایت صابران، قطعی و مسلّم است؛ با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسانها، تنها یک آرزو است «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
۵. هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایتشدگان هستند، ولی مرحلۀ بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب میکنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸ - تفسیر نور:
«إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ» همانا صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حج خانۀ خدا و یا عمره به جای آورد، مانعی ندارد که بین صفا و مروه طواف کند. و (علاوهبر واجبات) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:
«شَعائِرِ» جمع «شعیرة» به نشانههایی که برای اعمال خاصّی قرار میدهند، گفته میشود.
«شَعائِرِ اللَّهِ» علامتهایی است که خدا برای عبادت قرار داده است. «تفسیر مجمعالبیان»
صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصلۀ تقریبی ۴۲۸ متر، روبهروی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است.
زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند.
این کار یادآور خاطرۀ هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعۀ آبی برای کودک خود اسماعیل، هفتبار فاصلۀ این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمی طی کرد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: در روی زمین، مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد، زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفنپوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانهای باید مسافت بین دو کوه را طی کند، گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن.
کوه صفا، علاوهبر اینها خاطرههایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرا میخواند و آنها گوش نمیدادند. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۵»
در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگری به نام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعی، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح میکردند. مسلمانان بههمینجهت از سعی میان صفا و مروه کراهت داشته و فکر میکردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه، نباید سعی کنند.
آیۀ فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کردهاند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. «تفسیر تبیان، ج ۱، ص ۴۴»
حج و عمره، گاهی در کنار هم، مانند اذان و اقامه به جا آورده میشوند، و گاهی اعمال عمره، جداگانه و بهتنهایی انجام میشود.
در عمره پنج عمل واجب است:
۱. احرام؛
۲. طواف؛
۳. نماز طواف؛
۴. سعی بین صفا و مروه؛
۵. کوتاه کردن مو یا ناخن.
حج علاوهبر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است.
به هر حال سعی بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.
دیدن صفا و مروه، حضور در صحنۀ تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصوّر، و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد.
در صفا و مروه:
هم کلاس خداشناسی است که چگونه ارادۀ او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یک لباس و یک جهت جمع میکند.
هم کلاس پیامبرشناسی است که چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهی، برای انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت.
هم کلاس انسانشناسی است که میآموزد چگونه انسان میتواند در لحظاتی اعمالی را انجام دهد که تا ابد آثار آن باقی بماند.
سعی صفا و مروه، یاد میدهد اگر همه با هم حرکت کنیم، روح الهی را در جامعه خود میبینیم.
سعی صفا و مروه، یاد میدهد که باید تکبّر را به دور انداخته و همراه دیگران حرکت کنیم.
سعی صفا و مروه، به ما میآموزد که در راه احیای نام خداوند، زن و کودک هم سهم دارند.
در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونهای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است.
اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش میرود که همۀ انبیاء و اولیا، موظّف میشوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافهای مضطرب و هرولهکنان همچون او، این مسافت را هفت بار طی کنند.
و این فرمان، تشکر خداوند از رنجهای حضرت هاجر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ»
با اینکه سعی صفا و مروه واجب است، لکن میفرماید: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ»، این لحن به خاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت و محلّ عبور مشرکان بود.
آیا منظور از طواف گردش دایرهای است؟
طواف، بهمعنای گردش دایرهای نیست، بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دوری باشد یا طولی، طواف گفته میشود.
لذا کلمۀ طواف، هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایرهای است گفته شده «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «حج، ۲۹» و هم دربارۀ حرکت طولی بین صفا و مروه آمده است.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۸:
۱. توجّه خاصّ خداوند به برخی مکانها یا زمانها یا اشخاص، موجب میشود که آنها از شعائر الهی گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»
۲. نیّت، به کارها ارزش میدهد. مشرکان برای لمس بتها، سعی میکردند، ولی اسلام میفرماید: برای رضای خدا سعی کنید. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»
بسیاری از کارها ظاهری یکسان دارد، امّا انگیزهای متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا بهسوی درهای بسته، یوسف میدود تا آلوده نشود، ولی زلیخا میدود که آلوده شود. «فاستبقا»
۳. اگر مراکز حقّ، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاکسازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»
۴. عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «وَ مَنْ تَطَوَّعَ»
۵. خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹ - تفسیر نور:
«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ » کسانیکه آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کردهایم، با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساختهایم، کتمان میکنند، خداوند آنها را لعنت میکند و همۀ لعنتکنندگان نیز آنان را لعن مینمایند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:
گرچه مورد آیه، دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمیکردند، ولی جملۀ «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد، شامل تمام کتمانکنندگان در طول تاریخ میشود؛ چنانکه لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.
کتمان حق میتواند صورتهای مختلفی داشته باشد؛ گاهی با سکوت و عدم اظهار حق، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است.
در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی، کتمان واجب یا مستحب است.
گناه کتمان، بیشتر از جانب علما است. در آیۀ ۱۸۷ سورۀ آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ»
در روایات آمده است: روز قیامت به دهان کتمانکنندگان حق، لجام زده میشود.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۹:
۱. ظلم فرهنگی، بدترین ظلمهاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد. «یَکْتُمُونَ» «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
۲. کتمان، حقّ ممنوع است، چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد «الْبَیِّناتِ» و چه کتمان رهنمودها و ارشادات.«الْهُدی» «تفسیر المیزان»
۳. کتمان حق، بزرگترین گناهان است. چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسلها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ»
۴. کتمان حق، ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است. لذا کتمان کنندگان حق را، خدا و مردم لعنت میکنند. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
۵. نفرین و لعنت مردم، مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰ - تفسیر نور:
«إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» مگر آنها که توبه کردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیک) اصلاح نمودند و (آنچه را کتمان کرده بودند) آشکار ساختند، که من (لطف خود را) بر آنان باز میگردانم، زیرا من توبهپذیر مهربانم.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:
برای گناه کتمان، همچون سایر گناهان، راه توبه و بازگشت باز است.
امّا توبۀ واقعی، با پشیمانی قلبی و اصلاح عمل و بیان موارد کتمان صورت میگیرد.
توبۀ کسی که نماز نخوانده آن است که نمازهای خود را قضا کند.
توبۀ کسی که مال مردم را تلف کرده آن است که باید همان مقدار را به صاحبش برگرداند.
در این مورد نیز کسی که با کتمان حقایق، به دنیای علم، اندیشه و نسلها، خیانت کرده، فقط با تبیین حقایق و بازگویی آنهاست که میتواند گذشته را جبران نماید.
خداوند به شیطان فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی» «ص، ۷۸» لعنت من بر تو.
و در آیۀ بعد میفرماید: «عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ» پس کتمانکنندگان و شیطان، در یک ردیف هستند.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۰:
۱. خداوند، امکان توبه و بازگشت را برای خطاکاران، در هر شرایطی فراهم نموده است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا»
۲. کتمان حقایق دینی، فساد است، زیرا به توبهکننده، فرمان اصلاح و جبران داده شده است. «تابُوا وَ أَصْلَحُوا»
۳. توبۀ هر گناه، متناسب با آن است. توبۀ کتمان، بیان حقایق است. «تابُوا» «وَ بَیَّنُوا»
۴. چون در مقام تهدید و توبیخ، لعنت خداوند شامل حال کتمانکنندگان شد، در مقام مهربانی نیز کلمات «أَنَا» و «التَّوَّابُ» و «الرَّحِیمُ» به کار رفته تا بگوید: من خودم با مهربانی مخصوصم، به شما باز میگردم. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
۵. تهدید گنهکار و بشارت نیکوکار، دو رکن اساسی برای تربیت فرد و جامعه است. «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ» «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
۶. بازگشت لطف خداوند به توبهکنندگان، دائمی، قطعی و همراه با محبّت است. «أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۶۱ - ۱۶۲ - تفسیر نور:
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ * خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ» همانا کسانیکه کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها خواهد بود.
(آنان برای) همیشه در آن (لعنت و دوری از رحمت پروردگار) باقی میمانند، نه از عذابِ آنان کاسته میشود و نه مهلت داده میشوند.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:
در آیۀ قبل بیان شد که اگر کتمانکنندگان، توبه کرده و حقایق را بیان نمایند، مورد لطف الهی قرار میگیرند.
در این آیه میفرماید: امّا اگر کفّار توبه نکرده و در حال کفر بمیرند، باز همان لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم گریبانگیر آنان خواهد بود.
در آیه، لعنت همۀ مردم بر کفّار مطرح شده است، ولی ناگفته پیداست که بعضی از مردم، خودشان کافر یا دوست کافر هستند، پس لعنت همۀ مردم در آیه به چه معنا میباشد؟
لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. کسانیکه در دنیا دوست کفّار یا خود کافر هستند، در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» «اعراف، ۳۸»
یکی از درخواستها و دعاهای اولیای خدا، مسلمان مردن است.
حضرت یوسف از خداوند میخواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» «یوسف، ۱۰۱»
حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش میکنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» «بقره، ۱۳۲» نمیرید مگر اینکه مسلمان یعنی تسلیم پروردگار باشید.
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۱-۱۶۲:
۱. اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دوری ابدی انسان را از رحمت الهی به دنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»«عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ»
۲. آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان میمیرد یا بی ایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»
۳. تخفیف کیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست؛ در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یُخَفَّفُ» «لا هُمْ یُنْظَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴ - تفسیر نور:
«وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» و معبود شما خدایی یگانه است، جز او معبودی نیست، بخشندۀ مهربان است.
همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایی که برای سودرسانی به مردم در دریا در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین معلّقاند، برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی گویاست.
نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:
هماهنگی میان عناصر طبیعت و اجزای هستی و قوانین حاکم بر آنها، همه نشاندهندۀ حاکمیّت و قدرت و ارادۀ خدای یگانه است.
آفرینش آسمانها و توسعۀ دائمی آنها «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» «ذاریات، ۴۷» که دست انسان تا کنون فقط به قسمتی از اوّلین آسمان رسیده، و استحکام «سَبْعاً شِداداً» «نبأ، ۱۲» و طبقات هفتگانه «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» «ملک، ۳» و نظام حاکم «أَوْحی فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» «فصّلت، ۱۲» و تناسبات و ارتباطات میان هر یک و بیستونبودن «بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» «رعد، ۲» و حفاظت آنها «سَقْفاً مَحْفُوظاً» «انبیا، ۳۲» و حرکات ستارگان در مدارهای خود و فاصلۀ هر یک از آنها، همه نشانههای قدرت خداوند یکتای حکیم است.
سعدی میگوید:
آفرینش، همه تدبیر خداوند دل است ------- دل ندارد، که ندارد به خداوند اقرار
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیحاند -------- نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار
عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب -------- فهم، عاجز شود از حبّه یاقوت انار
پاک و بیعیب، خدایی که به تقدیر عزیز -------- ماه و خورشید، مسخّر کند و لیل و نهار
کلمه «الرِّیاحِ» جمع «الریح» به معنای باد است.
ولی در قرآن هر جا کلمه «ریحٍ» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «بِرِیحٍ صَرْصَرٍ» «الحاقه، ۶»
ولی هر جا کلمه «الرِّیاحِ» آمده است، همراه باران و لطف الهی است.
در حدیث میخوانیم: هر گاه بادی میوزید پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله میفرمود: «اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعلها ریحا» خداوندا! این باد را ریاحِ رحمت قرار ده، نه ریحِ عذاب. «تفسیرصفوة التفاسیر، ج ۱، ص ۱۱۳»
پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۳-۱۶۴:
۱. شناخت طبیعت، یکی از راههای خداشناسی است که شناخت او، قدرت، حکمت و یکتایی او را در بر دارد. «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» «فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ»
۲. خداوند، نظیر و شبیه ندارد و مرکب از اجزا نیست. «إِلهٌ واحِدٌ»
۳. هم طبیعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «وَ الْفُلْکِ»
۴. هر موجودی در جهان هستی، آیهای از آیات کتاب خداوند در طبیعت است. «لَآیاتٍ»
برگ درختانِ سبز، در نظر هوشیار -------- هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار
۵. تنها خردمندان از نگاه در هستی، درس خداشناسی میگیرند. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ» «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»
منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۳۸-۲۵۱.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۴تا۸۷
و وهبنا له إسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و اءیوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین(۸۴)
و زکریا و یحیى و عیسى و إلیاس کل من الصالحین(۸۵)
و إسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا على العالمین(۸۶)
و من ءابائهم و ذریاتهم و إ خوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم إلى صراط مستقیم(۸۷)
ترجمه :
۸۴ - و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم ) بخشیدیم و هر کدام را هدایت کردیم و نوح را (نیز) قبلا هدایت نمودیم و از فرزندان او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را (هدایت کردیم ) و اینچنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم .
۸۵ - و (همچنین ) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس هر کدام از صالحان بودند.
۸۶ - و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط و هر یک را بر جهانیان برترى دادیم .
۸۷ - و از پدران آنها و فرزندان آنها و برادران آنها افرادى را برگزیدیم و هدایت به راه راست نمودیم .
تفسیر
در این آیات به قسمتى از مواهبى که خداوند به ابراهیم داده است اشاره شده ، و آن موهبت فرزندان صالح و نسل لایق و برومند است که یکى از بزرگترین مواهب الهى محسوب مى شود.
نخست مى گوید: (ما به ابراهیم ، اسحاق و یعقوب (فرزند اسحاق ) را بخشیدیم ) (و وهبنا له اسحاق و یعقوب ).
و اگر در اینجا اشاره به فرزند دیگر ابراهیم ، اسماعیل نشده بلکه در لابلاى بحث آمده است شاید به خاطر آن است که تولد اسحاق از مادر عقیمى همچون (ساره ) آنهم در سن پیرى موضوع بسیار عجیب و موهبتى غیر منتظره بود.
سپس براى بیان اینکه افتخار این دو تنها در جنبه پیغمبرزادگى نبود، بلکه شخصا در پرتو فکر صحیح و عمل صالح نور هدایت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گوید: (هر یک از آنها را هدایت کردیم ) (کلا هدینا).
و به دنبال آن براى اینکه تصور نشود، در دورانهاى قبل از ابراهیم ، پرچمدارانى براى توحید نبودند، و این موضوع از زمان او شروع شده اضافه مى کند، (نوح را نیز پیش از آن هدایت و رهبرى کردیم ) (و نوحا هدینا من قبل ).
و مى دانیم نوح نخستین پیامبر اولو العزم است که داراى آئین و شریعت بود و سر سلسله پیامبران اولوا العزم مى باشد.
در حقیقت با اشاره به موقعیت نوح که از اجداد ابراهیم است و موقعیت جمعى از پیامبران که از دودمان و فرزندان او هستند، موقعیت ممتاز ابراهیم را از نظر وراثت و ریشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.
و در تعقیب آن نام جمع کثیرى از پیامبران را که از دودمان ابراهیم بودند مى برد، نخست مى گوید: (از دودمان ابراهیم ، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون هستند) (و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون ).
سپس با این جمله که (این چنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم ) روشن مى کند که مقام و موقعیت آنها در پرتو اعمال و کردار آنها بود (و کذلک نجزى المحسنین ).
در اینکه ضمیر من ذریته (از دودمان او) به چه کسى بر مى گردد؟ به ابراهیم یا نوح ؟ در میان مفسران گفتگوى زیادى است ، ولى غالب مفسران آن را به ابراهیم باز گردانیده اند و ظاهرا نباید تردید داشت که مرجع ضمیر ابراهیم است ، زیرا بحث آیه درباره مواهب خدا نسبت به ابراهیم مى باشد، نه درباره نوح پیغمبر، به علاوه از روایات متعددى که بعدا نقل خواهیم کرد این موضوع نیز استفاده مى شود.
تنها مطلبى که سبب شده بعضى از مفسران ضمیر را به نوح باز گردانند ذکر نام (یونس ) و (لوط) در آیات بعد است ، زیرا مشهور در تواریخ آن است که یونس از فرزندان ابراهیم نبوده ، و لوط هم برادرزاده یا خواهرزاده ابراهیم است . ولى در مورد (یونس )، مورخان اتفاق نظر ندارند، بعضى او را از دودمان ابراهیم دانسته اند و بعضى او را از پیامبران بنى اسرائیل شمرده اند.
به علاوه مورخان معمولا نسب را از طرف پدر حفظ مى کنند، چه مانعى دارد که یونس همانند عیسى که نامش را نیز در آیات فوق مى خوانیم از طرف مادر، به ابراهیم منتهى شود.
و اما لوط گرچه فرزند ابراهیم نبود ولى از خاندان و دودمان او بود و همانطور که در لغت عرب گاهى به عمو، (اب ) گفته مى شود، به برادرزاده یا خواهرزاده نیز (ذریه ) و فرزند اطلاق مى گردد، و به این ترتیب نمى توانیم دست از ظاهر آیات که درباره ابراهیم است برداریم و ضمیر را به نوح که در اینجا موضوع سخن نیست باز گردانیم .
و در آیه بعد نام (زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را مى برد و اضافه مى کند که همه اینها از صالحان بودند)، یعنى مقامات آنها جنبه تشریفاتى و اجبارى نداشت ، بلکه در پرتو عمل صالح در پیشگاه خدا شخصیت و عظمت یافتند. (و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین ).
در آیه بعد نیز نام چهار نفر دیگر از پیامبران و رهبران الهى آمده و مى فرماید: (و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط و هر کدام را بر مردم عصر خود برترى بخشیدیم ) (و اسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا على العالمین ).
در اینکه (الیسع ) چگونه نامى است و اشاره به کدام یک از پیامبران است در میان مفسران و ادباى عرب گفتگو است ، بعضى آن را یک نام عبرى مى دانند که در اصل (یوشع ) بوده ، سپس الف و لام به آن داخل شده و شین تبدیل به سین گردیده است ، و بعضى معتقدند یک اسم عربى است که از یسع (فعل مضارع از ماده وسعت ) گرفته شده است ، این احتمال را نیز داده اند که به همین صورت نام یکى از انبیاى پیشین بوده است و در هر حال از پیامبرانى است که از نسل ابراهیم مى باشند.
و در آخرین آیه یک اشاره کلى به پدران و فرزندان و برادران صالح پیامبران نامبرده که به طور تفصیل اسم آنها در اینجا نیامده است کرده ، مى گوید: (از میان
پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان ، افرادى را فضیلت دادیم و برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم ) (و من آبائهم و ذریاتهم و اخوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم الى صراط مستقیم ).
نکته ها
در اینجا به چند موضوع باید توجه داشت :
۱- فرزندان پیامبر - در آیات فوق ، عیسى از فرزندان ابراهیم (و به احتمالى از فرزندان نوح ) شمرده شده ، با اینکه مى دانیم تنها از طرف مادر به آنها مربوط مى شود، و این دلیل بر آن است که سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور یکسان پیش مى رود و به همین دلیل نوه هاى پسرى و دخترى هر دو ذریه و فرزندزاده انسان محسوب مى شوند.
روى همین جهت امامان اهل بیت که همه از طرف دختر به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پیغمبر) خوانده مى شوند.
اگر چه در دوران جاهلیت که براى زن هیچگونه اهمیتى قائل نبودند، تنها نسب را از طرف پدر مى دانستند، ولى اسلام قلم بطلان بر این فکر جاهلى کشیده اما متاءسفانه بعضى از نویسندگانى که علاقه درستى به ائمه اهل بیت نداشتند کوشش مى کردند این موضوع را انکار کنند و از گفتن ابن رسول الله به آنها خود دارى نمایند و سنن جاهلى را زنده کنند.
اتفاقا این موضوع در زمان خود ائمه مطرح بوده است ، و آنها با همین آیه که دلیل دندان شکنى محسوب مى شود به آنها پاسـخ مى گفتند.
از جمله در کافى و در تفسیر عیاشى از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود: خداوند متعال در قرآن مجید، نسب عیسى را که از طرف مادر به ابراهیم منتهى مى شود، به عنوان ذریه (فرزندزاده ) بیان کرده آنگاه آیه و من ذریته داود و سلیمان را تا آخر و آیه بعد را هم تا لفظ عیسى تلاوت کرد.
و نیز در تفسیر عیاشى از ابو الاسود روایت شده که مى گوید: روزى حجاج کسى را به نزد یحیى بن معمر که از علاقمندان خاندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بود فرستاد که من شنیدم تو حسن و حسین را فرزندان رسول خدا مى دانى و در این باره به آیات قرآن استدلال مى کنى ، در حالى که من قرآن را از اول تا به آخر خواندم و به چنین آیه اى برنخوردم ، یحیى بن معمر در پاسـخ او گفت : آیا در سوره انعام به این آیه برخورده اى که مى گوید: (و من ذریته داود و سلیمان ... و یحیى و عیسى ) گفت آرى خوانده ام ، گفت : مگر نه اینست که در این آیات عیسى ذریه ابراهیم شمرده شده ، با اینکه از طرف پدر به او نمى رسید؟!
در عیون الاخبار در ضمن یک حدیث طولانى در زمینه گفتگوى امام موسى بن جعفر (علیه السلام ) با هارون الرشید و موسى بن مهدى ، چنین نقل مى کند که او یعنى به امام کاظم (علیه السلام ) گفت : چگونه شما مى گوئید ما ذریه پیامبریم ، در حالى که پیامبر، پسرى نداشت و نسل از طریق پسر است نه دختر و شما فرزندان دختر او هستید؟ امام در پاسـخ از او خواست که از این سؤ ال صرفنظر کند، ولى هارون اصرار کرد و گفت به هیچوجه صرف نظر نمى کنم ، زیرا شما معتقدید به اینکه همه چیز در قرآن مجید است و باید از قرآن آیه اى در این باره بیاورید، امام فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین ، و زکریا و یحیى و عیسى ، سپس سؤ ال کرد اى هارون ! پدر عیسى که بود؟ گفت : عیسى پدر نداشت ، فرمود: بنابراین اگر او ملحق به ذریه پیامبران است از طریق مریم مى باشد، ما نیز ملحق به ذریه رسول خدا از طریق مادرمان فاطمه هستیم .
جالب توجه اینکه بعضى از متعصبین اهل تسنن نیز، این موضوع را در تفسیر خود ذیل همین آیه آورده اند، از جمله فخر رازى در تفسیر کبیر خود
مى گوید: این آیه دلالت دارد بر اینکه حسن و حسین از ذریه پیامبرند زیرا خداوند عیسى را از ذریه ابراهیم شمرده است با اینکه تنها از طریق مادر به او مربوط مى شود.
نویسنده المنار که در تعصب در بعضى از مباحث خاص مذهبى دست کمى از فخر رازى ندارد، بعد از نقل کلام فخر رازى مى گوید: در این باب حدیثى از ابوبکر در صحیح بخارى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که به امام حسن (علیه السلام ) اشاره کرد و گفت : ان ابنى هذا سید: این پسرم آقا است (یعنى کلمه پسرم بر امام حسن اطلاق کرد) در حالى که در نزد عرب (جاهلى ) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نمیشد... سپس اضافه مى کند به همین جهت مردم اولاد فاطمه (علیهاالسلام ) را اولاد رسول و عترت و اهل بیت او مى دانستند.
در هر حال شک نیست که فرزندزاده ها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب مى شوند و هیچگونه تفاوتى در این زمینه نیست ، و نه این موضوع از مختصات پیغمبر ما میباشد و مخالفت با این مساله سر چشمه اى جز تعصب و یا افکار جاهلى ندارد، و لذا در تمام احکام اسلامى از قبیل ازدواج و ارث و مانند آن هیچگونه تفاوتى میان این دو نیست ، تنها استثنائى که به موضوع خورده مساله خمس است که روى عنوان سیادت است و به جهت خاصى که در کتاب خمس در فقه آمده این موضوع استثناء شده است .
۲ - چرا نام این پیامبران در سه گروه در سه آیه بیان شده است ؟
بعضى از مفسران احتمال داده اند که گروه اول یعنى داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون ، این شش نفر، از پیامبرانى بودند که علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى حکومت و زمامدارى نیز بودند و شاید جمله کذلک نجزى المحسنین که بعد از ذکر نام اینها آمده است به خاطر نیکیهاى فراوانى بوده که در دوران
حکومت خود بر مردم کردند.
و اما گروه دوم یعنى زکریا و یحیى و عیسى و الیاس از پیامبرانى بودند که در زهد و بى اعتنائى به دنیا - علاوه بر مقام نبوت و رسالت - نمونه بودند جمله کل من الصالحین بعد از ذکر نام آنها میتواند اشاره به همین حقیقت بوده باشد.
درباره گروه سوم یعنى اسماعیل و الیسع و یونس و لوط این امتیاز را داشتند که دست به مهاجرت دامنه دارى زدند و براى تحکیم آئین خدا برنامه هجرت را عملى ساختند، و ذکر جمله کلا فضلنا على العالمین (بنا بر اینکه اشاره به این چهار نفر باشد نه به تمام پیامبرانى که در این سه آیه گفته شده است ) نیز میتواند اشاره به همین سیر آنها در جهان و در میان اقوام مختلف بوده باشد.
۳- اهمیت فرزندان صالح در معرفى شخصیت انسان
موضوع دیگرى که از آیات فوق استفاده مى شود همین مساله است زیرا خداوند براى معرفى مقام والاى ابراهیم قهرمان بتشکن ، شخصیتهاى بزرگ انسانى که از دودمان او در اعصار مختلف به وجود آمدند با شرح و تفصیل بیان میکند به طورى که از میان 25 نفر از پیامبران که نامشان در مجموع قرآن آمده است در این آیات نام 16 نفر از فرزندان و بستگان ابراهیم و نام یک نفر از اجداد او آمده است ، و این در حقیقت درس بزرگى براى عموم مسلمانان است که بدانند شخصیت فرزندان و دودمان آنها جزئى از شخصیت آنها محسوب مى شود و مسائل تربیتى و انسانى مربوط به آنها فوق العاده اهمیت دارد.
۴ - پاسـخ به یک ایراد
ممکن است کسانى از آیه اخیر که مى گوید: بعضى از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزیدیم و هدایت به راه راست کردیم این چنین استفاده کنند که پدران انبیاء همگى افراد با ایمانى نبوده اند و در میان آنها غیر موحد نیز وجود داشته است - آنچنانکه بعضى از مفسران اهل تسنن در ذیل این آیه گفته اند - ولى با توجه به اینکه منظور از اجتبیناهم و هدیناهم به قرینه تعبیرى که در همین سلسله آیات وجود دارد، مقام نبوت و رسالت است ، مشکل حل میشود، یعنى مفهوم آیه چنین خواهد بود که بعضى از آنها را به مقام نبوت برگزیدیم و این منافاتى با موحد بودن سایرین ندارد.
در آیه 90 همین سوره (چند آیه بعد از این آیه ) نیز هدایت به مقام نبوت اطلاق شده است .
منبع (...):
برخی احادیث قدسی و ...
منبع (ادامه ...):
https://rasekhoon.net/hadith/3983//page4
https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425
هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمانها و ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیلاتی میدهد ... ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
ولایت فقیه در بیان امام خامنه ای:
شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله ی ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسأله ی ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشتهای خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار. این که گاهی می شنوید تبلیغاتچی های مجذوب دشمنان این حرفها را می پراکنند، مربوط به امروز نیست؛ از اول، همین جریانات و دست آموزها و تبلیغاتِ دیگران این حرفها را مطرح می کردند. عده یی سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه ی فردی معرفی کنند؛ این دروغ است. ولایت فقیه - طبق قانون اساسی ما - نافی مسؤولیت های ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است؛ این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است - آن طوری که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند - نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت دارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده ی تلاشهای گوناگون نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی در تمام ادوار، فقهای ما این را از دین فهمیدند و شناختند و به آن اذعان کردند. البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند، اما این را جزو مسلّمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همین طور هم هست ... 1383/03/14
https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=32425
هشدار جدی
به ملت شریف، مومن و انقلابی ایران اسلامی
از داخل و خارج برنامه دارند و بشدت مشغول هستند تا این دولت و مجلس را بزنند و مجددا شیفتگان غرب و معاندین با ولایت را به مردم قالب کنند، لذا ازاین فرصتی که به یمن خون شهیدان ایجاد شد و با انتخاب مومنین و اهل ولایت، دولت و مجلسی دست پاک و انقلابی و خدوم توفیق خدمت پیدا کرد، مراقبت کنید و فریب شایعات را نخورید ...
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47021
https://www.roshangari.ir/video/65931
https://www.mashreghnews.ir/news/1451905
امام هادى علیه السلام فرمودند:
لو سَلَک النّاسُ وادِیا و شِعْبا لسَلَکتُ وادی رجُلٍ عَبَدَ اللّهَ وحْدَهُ خالِصا.
اگر مردمان هر یک به وادی و درّه ای روند، من در وادی آن مردی قدم می گذارم که خدای یگانه را مخلصانه عبادت می کند. تنبیه الخواطر: 2 / 109.
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
(شهید حاج قاسم سلیمانی)
دارای شجاعت و روحیهی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. 99/9/26
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ انشاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...
شهید حاج قاسم سلیمانی:
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است ...
شهید حاج قاسم سلیمانی: پارچه سفیدی خریدم و روی آن نوشتم: «حبّالمهدی، حبّالله»!
شهید حاج قاسم سلیمانی:
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.
نامهی شهید آوینی به حضرت آیتالله امام خامنهای
شهید مدافع حرم شهید سیدحمید تقویفر
سردار شهید حسین همدانی | تاریخ شهادت: ۱۶ مهر ۱۳۹۴
بخشی از وصیت نامه: عشق به ولایتفقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.
شهید مصطفی صدرزاده | تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
بخشی از وصیت نامه: از تمام دوستان و آشنایان ... تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوستشناس و دشمنشناس است ...
شهید محمودرضا بیضایی | تاریخ شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲
بخشی از وصیت نامه: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً ... کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی علیدوست | تاریخ شهادت: 25 مهر 1394
از مردم عزیز کشور میخواهم هیچوقت از مسیر ولایت دور نشوند و راه را با رهبری طی کنند. چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سید علی به مقصد میرسد و هیچکس نمیتواند بهتر از ایشان این انقلاب را پیش ببرد.
نمازخواندن کمک میکند تا به اصول انقلاب پایبند باشیم. البته نمازی که از ته دل باشد نه بخاطر این که فقط تکلیف خود را انجام دهیم. نماز از گمراهی نجات میدهد، پس به نماز اهمیت زیادی بدهید همینطور قرآن که راه را به ما نشان میدهد.
شهید امین کریمی | تاریخ شهادت: ۳۰ مهر ۹۴
شهید مدافع حرم امین کریمی اصالتاً مراغهای و ساکن تهران، دانشجوی بسیجی در رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود که در حین انجام مأموریت مستشاری در حومه شهر حلب در سوریه به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب (س) و در روز پنجشنبه 30 مهر در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی بهدست نیروهای تکفیری در کشور سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و در امامزاده چیذر تهران آرام گرفت.
شهید هادی باغبانی | تاریخ شهادت: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
شهید مدافع حرم شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفیها و تکفیریها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ 28 مرداد 1392، در آخرین جنایت گروههای تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد در درگیریهای مناطق حاشیهای دمشق توسط تروریستهای تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم شهید محمد استحکامی
بخشی از وصیت نامه:
همانطور که امام خمینی (ره) فرمودند: "پیرو ولایتفقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد"، اصل ولایتفقیه اصل بسیار مهمی است که همهی کسانی که به خدا و اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم ...
مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند بهواسطهی حجت خودش بر روی زمین محافظت میکند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان (عج) هستند بهواسطهی نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت میشود و وظیفهی ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستادهاند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهودهی خود نابود کنند، سنگین است؛ و باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهلبیت علیهمالسلام و نائب امام زمان (عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم ...
شهید مدافع حرم شهید حسن غفاری
بخشی از وصیت نامه:
تازه معنی فزت و رب الکعبه را که از زبان مولا و امام اول خود جاری شده را درک میکنم. در این دنیای ناچیز که دشمن زبون، شمشیر را برعلیه شیعیان از رو بسته، دیگر آرام و قرار ندارم.
خدای من! تو از دل بندههایت آگاه و باخبری، چگونه میتوانم ساک نشسته و زندگیام را ادامه دهم. در حالی که جگر مولایم امام زمان (عج) خون است.
آیا میتوانم چشمانم را به روی این همه جنایتها که بر محبین اهلبیت (ع) میآورند ببندم ...
شهید مدافع حرم شهید مصطفی بختی
شهید مدافع حرم شهید روحالله قربانی
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید رضا حاجیزاده:
من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهلبیت (ع) وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه مینمایم و میروم تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.
من از مردم ایران میخواهم تفرقهاندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگهدارید، به دوستان و آشنایان توصیه میکنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید ...
پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار (ع) و بهخصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید ...
هر پدر و مادری عاقبت به خیری فرزندشان را خواهانند و این را بدانید که بنده عاقبت به خیر شدم و این عاقبت به خیری را مدیون زحمات دیروز شما هستم.
داداش جان!
در نبود من پدر و مادر را فراموش نکن و همواره تابع بیچون و چرای ولایت باش، دشمن همواره از دینداری و ولایتپذیری تو هراس دارد، پس کاری کن که دشمن همواره از تو و امثال تو بترسد ...
همسر مهربان و صبورم!
میدانم که بعد از رفتن من تمام سختیهای این زندگی بر دوش توست، من برای شهادت نمیروم، من جوانی و زندگی با شما را دوست دارم و میخواهم با شما باشم، ولی این تکلیف ماست که از حریم اسلام و اهلبیت (ع) دفاع کنیم و راضی هستیم به رضای خدا ولی این بار سنگین بر دوش توست و از تو میخواهم صبر زینبگونه پیشه کنی و در برابر تمام سختیها و مشکلات یاد خدا را فراموش نکنی و در تمام مراحل از خدا کمک بگیری ...
از تو میخواهم که فرزندانم را طوری تربیت کنی که در مسیر اسلام و ولایت ادامهدهنده را شهدا باشند ...
خطاب شهید به دخترش:
... بدان که ناموس شیعه در واقع ناموس خودمان است، تکلیف ما این است که از ناموس شیعه دفاع کنیم و جان خود را در این راه بدهیم و از تو میخواهم که در سنگر خود که همان چادر توست، بمانی و بایستی و مقابله کنی تا پرچم اسلام و تشیع همیشه پیروز و سرافراز بماند ...
خطاب شهید به پسرش:
... از تو میخواهم که دینت را حفظ کنی و در خط ولایتفقیه باشی و گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشی، دعا میکنم که در رکاب امام زمان (عج) ادامهدهنده راه شهدا باشی و در زندگیات طوری باشی که موضع اسلام و مسلمین به خطر نیفتد ...
شهید مدافع حرم شهید محمد اینانلو
شهید مدافع حرم شهید سید محمدحسین میردوستی
بخشی از وصیت نامه:
خطاب به همسر: از تو میخواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد ...
پدرم ممنونم؛ بابت همهچیز ممنون. از اینکه به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق میکردی.
مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی ...
از خواهران و برادرم میخواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید ...
فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمیدانم چه زمانی این نامه را میخوانی؟ از تو میخواهم در زندگیات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی ...
شهید مدافع حرم شهید محمدحسین مرادی
تاریخ شهادت: 28 آبان 1392 | سوریه،دمشق،حجیره
شهید مدافع حرم شهید سید مهدی موسوی
تاریخ شهادت: 10 تیر 1392 | سوریه
شهید مدافع حرم شهید میثم نجفی
تاریخ شهادت: 12 آذر 1394 | حلب، سوریه
شهید مدافع حرم شهید علیرضا نوری
تاریخ شهادت: 29 اسفند 1393 | سوریه-شیخ هلال
بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید مهدی نوروزی
تاریخ شهادت: 20 بهمن 1393 | العوینات در حومهی سامرا
«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید انشا الله منتقم خون امام حسین (علیهالسلام) است. انشاالله آمده است انتقام حضرت زهرا (سلامالله علیها) را بگیرد. انشاالله یار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنهای باشد. انشاالله همیشه مدافع نظام باشد. مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهلبیت (علیهالسلام) باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد.»
شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری | تاریخ شهادت: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳
وصیت نامه
یا علیاکبر لیلا
عشقت میان سینه من پا گرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالاگرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / ششگوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی / حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز ۳ شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق، عقیله بنیهاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاهمشقی به نام "وصیتنامه" بنویسم.
خدایا!
خدای من! خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگتر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب میشه، فکر میکنم.
روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال سن نتونستم تو رابطهی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفهی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوانتر محب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه وآله السلام...
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازهی زمانی قراردادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی، نمونهاش حب شهزاده علیاکبر (علیهالسلام) عنایت کردی.
الهی؛! أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل... "خدایا! من رو بپذیر"
بر همگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دستنوشته را میخوانید من دیگر در بین شما نیستم.
میخوام کمی راحتتر و خودمانیتر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم!
بابا، انصافاً به حالت غبطه میخورم. همیشه [ناخوانا] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا میدونه لذتبخشتر از زمانی که دستت رو میبوسیدم و صورتم رو میبوسیدی تو عمرم نداشتم؛ و هیچ موقع از خودم بینهایت متنفر نمیشدم الا وقتایی که دلت رو به درد میآوردم... منو ببخش بابا
مامان، مامان، مامان...
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا میدونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر میکنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمیشن و اون حس و حالش رو هم نمیتونم با قلم برات توصیف کنم. مامان؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم؛ همه وجودم؛ دوستت دارم
...و امّا
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم! ممنونتم...
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضهها همه به سرم بیان! خدا کنه! یعنی میشه؟
رسیدن به سن ۳۰ سال؛ بعد از آقا علیاکبر (ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علیاکبر (ع) اصلاً نمیتونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علیاکبر (ع) نمیخوام! چقدر خوب میشه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب میآیند بالا سرم تن تکه تکهام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهتهای تو بدن من و شهزاده علیاکبر (ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند!
خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر.
خواهرای خوبم! حجاب حجاب حجاب.
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم
...
بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بیبی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علیاکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهلبیت علیهمالسلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل میخوام.
یا علیاکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید.
سهشنبه ۵/اسفند/۱۳۹۳
شهید مدافع حرم شهید عبدالحمید سالاری | تاریخ شهادت: ۳ آذر ۱۳۹۴ ... حلب، سوریه
شهید مدافع حرم شهید علیاصغر شیردل | تاریخ شهادت: ۳۰ اردیبهشت ۹۴
وصیت نامه
بسمالله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسولالله (ص) و اشهد ان علی ولیالله (ع)
بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان (عج)، چند نکتهای را خدمت خانوادهی عزیزم عرض مینمایم: با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمینهایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بیحرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسولالله (ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب (س)" جامهی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.
و این نکته را لازم به یادآوری میدانم که این انتخاب کاملاً از روی عقل و بر اساس باورهای دینی من شکلگرفته و هیچ شخص و یا عامل دیگری در تصمیمگیری من دخیل نبوده است.
پدر و مادر عزیزم؛ هر آنچه در دنیا از لحاظ معنوی و معرفتی کسب نمودم را مدیون رزق حلال و تربیت اسلامی شما عزیزان هستم و میدانم که هیچگاه و هیچگاه نمیتوانم حتی لحظهای جبران زحمات شما را نمایم.
از صمیم قلب از شما سپاسگزارم و عاجزانه خواهشمندم مرا عفو نمایید و اشتباهات و قصور مرا از روی جهل و نادانی بدانید. وقتی بین شما نیستم نیز مرا از دعای خیر فراوان خود محروم ننماید که درواقع وقتی در بین شما نیستم بیشتر از قبل به دعای خیر شما نیازمندم.
خواهران عزیزم؛ شما نیز مرا حلال کنید و همواره به یاد داشته باشید که محتاج دعای خیر شما عزیزان هستم.
مادر، پدر و خواهران عزیزم؛ هیچگاه بابت نبود من، هیچ شخص و یا هیچ ارگان و سازمانی را مقصر ندانید و با صبر زینب گونه مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید و همانطور که در بالا یادآوری کردم، این انتخاب بر اساس احساس تکلیف و ادای دین به خاندان رسولالله (ص) صورت گرفته است.
همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که "لایوم کیومک یا اباعبدالله (ص)". همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید، آن وقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست. پس گریه و شیون را در حد معمول و معقول انجام دهید. مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیرمعقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید. همانطور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.
همسر عزیزم؛ در طول زندگی مشترکمان فراز و نشیبهای فراوانی را با هم طی کردیم. از آغاز، هدفمان ساختن زندگی مشترک بود. در تمام سالهای زندگی سعی کردم علاقهام را با تمام وجود به شما هدیه نمایم، اما شما میدانید که انسان کامل فقط معصومین هستند.
در طول این مسیر بنده قصورات فراوانی را نسبت به شما داشتم، عاجزانه خواهشمندم مرا حلال نمایید و حتماً برای من همیشه دعای خیر نمایید.
و اما پسر عزیزم، امیرعلی جان؛ شاید شما مرقومه را سالها بعد بخوانی، اما اکنون که به سنی رسیدهای که قادر به خواندن هستی بدان که تمام وجود و هستی من شما هستی. حتی زمانی که در کنار شما نیستم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک خواهم کرد.
پسر عزیزم، شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه میکنم. در طول زندگی همیشه تحصیل، تهذیب و ورزش را سرلوحه امور خود قرار بده و هر سه را بهطور همزمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچگاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده. به معصومین (ع) بهویژه آقا امام حسین (ع) عنایت ویژهای داشته باش. هیچگاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن. تمام عرایض و شکوههایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمیشود. دعا و روزه و نماز بهجای خود، اما تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق مؤثر نخواهد بود.
در رابطه با تحصیل، سعی کن عالیترین مدارج را کسب نمایی (در رشته مورد علاقهات) و شغلی را انتخاب نمایی که مرتبط با تحصیلات باشد که بهترین علم علمی است که همراه با عمل باشد که خیر دنیا و آخرت در این امر است.
در رابطه با ورزش، حتماً یک رشته ورزشی را مخصوصاً شنا را بهطور کامل بیاموز که صحت جسم در انجام ورزش مداوم است و اسلام نگاه ویژهای به شنا دارد. هیچگاه به مادرت بیاحترامی نکن. اوامر او را انجام بده و همواره خود را فرزند او بدان نه بیشتر از آن. رمز موفقیت، استمرار و تلاش و پشتکار است. در امور فوق، پشتکار داشته باش تا بعد از سالها بتوانی نتیجه آن را ببینی. همانطور که گفتم حتی اگر در کنار شما نباشم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک میکنم. پسرم همواره به یاد من باش و مرا از دعای خیرت محروم نکن.
خانوادهی عزیزم (پدر، مادر، خواهران، همسر و پسرم)؛ مجدداً شما را به صبر دعوت میکنم و از شما میخواهم که با صبر خود مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید. با صبرتان باعث آرامش روحی من میشوید.
پدر بزرگوارم؛ از شما خواهشمندم از همکاران، دوستان و اقوام برای من حلالیت بطلبید و در صورتی که دینی دارم از طرف من ادا نمایید. در بین همکاران من طلب مغفرت و حلالیت نمایید.
خواهران عزیزم؛ شما نیز از همسرانتان و خانوادهی خود برای من حلالیت طلب نمایید و در صورت داشتن دینی مراتب را به پدرم منتقل نمایید تا ایشان از طرف من ادا نمایند.
شهدای مدافع حرم: شهید حسین امیدواری و شهید مجید قربانخانی
شهید مدافع حرم شهید مقداد مهقانی
شهادت: جمعه 11فروردین 1402
در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی
شهید مدافع حرم شهید میلاد حیدری شهادت: جمعه 11فروردین 1402 در اثرحمله هوایی جنایتکارانه جنگنده های رژیم صهیونیستی
شهید حسن صیاد خدایی
شهید مرزبان فراجا "قربانعلی پیری" که درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز زابل استان سیستان و بلوچستان در 26 اردیبهشت 1402 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
شهید علی مسلمزاده چهاردهم دی 1341، در روستای بندرلافت از توابع شهرستان قشم دیده به جهان گشود. پدرش موسی، فروشنده بود و مادرش اوشن نام داشت.
تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اردیبهشت 1362، در کرمانشاه بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید
متن وصیت نامه شهید علی مسلمزاده:
وصیتم به ملت شهید پرور این است که همیشه و در همه حال خود را پیرو ولایت فقیه بدانید. فرمایشات پیامبر گونه امام خمینی(ره) عمل کنید.
شهید محمد محمدی شهادت هشتم اردیبهشت 1361 در خرمشهر
بخشی از وصیت نامه:
«همکاران فرهنگى که دوش شما مسئولیت سنگینى را تحمل مىنماید شاگردان خود را با تقوا بار آورید، محصلین عزیز درس خود را بخوانید و حاضر در صحنه باشید. با قرآن و نهجالبلاغه و سایر کتب اسلامى خود را مجهز نمایید. اگر با این مخارج سنگین که بر دوش دولت مىباشد درس نخوانید خیانت به اسلام است.»
*****
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم